Posted on 20 دسامبر 2008 by ممنوعه
کتاب «کمدی خدایان» نوشته «هوشنگ معین زاده»
من نخستین کسی هستم که پس از مردن، زنده شده ام و ماجرای مردن و دنیای آخرت را بازگو می کنم. کاری که هرگز کسی قبل از من نکرده است و بعد از من هم احیانا نخواهد کرد. این که من مدعی هستم که خدا از آوردن و بردنم پشیمان شده یا خواهد شد، برای اینست که هیچوقت به عقلش هم نمی رسید که در میان آفریدگانش اعجوبه ای پیدا شود که بمیرد و دوباره به دنیای زندگان برگردد و شرح مردن و اوضاع و احوال دنیای پس از مرگ را برملا سازد. پرده های اسرار را کنار زند و واقعیتی را که همیشه پنهان بود، برای همگان آشکار سازد.
دانلود کتاب «کمدی خدایان» نوشته «هوشنگ معین زاده»

به اشتراکگذاری کتاب ممنوعه در:
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
Filed under: هوشنگ معین زاده، کتابها درباره خداناباوری | Tagged: قیامت، مرگ، نقد قرآن، نقد اسلام، نقد دین، چند خدایی، هوشنگ معین زاده، کمدی خدایان، کتاب ممنوعه، پندار خدا، آفریدگار، آتئیسم، آتئیست، آخرت، اسلام راستین، اسلام رحمانی، بی خدایی، خدا، خداناباور، خدایان، دانلود، روز قیامت | 2 Comments »
Posted on 16 دسامبر 2008 by ممنوعه
کتاب «خیام و آن دروغ دلاویز» نوشته «هوشنگ معین زاده«
بشر همواره گرفتار این نگرانی بوده است که بعد از مردن به کجا می رود و فردای مرگش به چه سرنوشتی دچار خواهد شد!؟ بزرگان بسیاری – حتی پیغمبران – پاسخ هایی به این سؤالات داده اند، اما هیچکدام نتوانسته اند این نگرانی دلهره آمیز را از دل انسان بیرون کنند. نویسنده این کتاب، در یک قصه تخیلی با طرح مجدد این بحث فلسفی – تاریخی و با یاری گرفتن از افکار متفکر نامدار ایرانی، حکیم «عمر خیام نیشابوری» به این پرسش ها پاسخ می دهد. خواندن این کتاب را به کسانی که می خواهند بدانند، در آخرت چه خبر است، بهشت چگونه جایی است و آنهایی که در آنجا هستند چه می کنند، چه می گویند و روزگارشان چگونه می گذرد، توصیه می کنیم.
دانلود کتاب «خیام و آن دروغ دلاویز» نوشته «هوشنگ معین زاده»

به اشتراکگذاری کتاب ممنوعه در:
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
Filed under: هوشنگ معین زاده | Tagged: قیامت، مرگ، نقد قرآن، نقد اسلام، نقد دین، هوشنگ معین زاده، کتاب ممنوعه، آخرت، اسلام راستین، اسلام رحمانی، بهشت، تازینامه، جهنم، خیام، خیام و آن درودغ دلاویز، خداناباور، دانلود، روز قیامت، زندگی پس از مرگ، عمر خیام | 15 Comments »