نــــــه اسلام ، نــــــه قرآن
جــــانـــم فــــدای ایــــــــــران
گاهشمار کتابهای ممنوعه
جون 2023
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
چگونگی دانلود کتابها
تمام کتابهای ممنوعه این کتابخانه رایگان بوده و در آپلودسنترهای رایگان بارگذاری شده اند. کتابهای ممنوعه افزون بر اینکه دارای لینک پایدار و مستقیم برای دانلود هستند، در سایتهای MediaFire و 4shared نیز بارگذاری شده اند. بنابراین چنانچه با فیلترشکن و پروکسی از وبلاگ بازدید میکنید و نمیتوانید کتابها را با لینک مستقیم دانلود کنید، لینک کمکی کتابها را بدون فیلترشکن از سایتهای اشاره شده باز کنید تا به آسانی قابل دانلود باشند:
فاجعه امروز ایران، به همراه انبوه نابسامانی هایی که برای ملت ما ببار آورده، این امتیاز را نیز داشته است که برای نخستین بار در درازای 1411 سال، مافیای عمامه داری را که مسوول اصلی بخش اعظم این نابسامانی ها است در میدان مسوولیت، مستقیما رویاروی ملت ایران قرار داده است و مفهوم این رویارویی این است که این بار خود این مافیا، با در دست گرفتن همه اهرم های قدرت، جوابگوی جنایت ها و خیانت ها و فسادها و ویرانگری هایی است که توسط او انجام گرفته و میگیرد. در چنین شرایطی، وظیفه سنگین و در عین حال شرافتمندانه کسانی از افراد جامعه ما که در خط روشنگری قدم برمیدارند این است که با اقتدا به تلاش پیروزمندانه و نجات بخش اندیشمندان فروغ جهان مسیحیت در سده های هجده و نوزده که همه ترقیات مادی و معنوی جهان پیشرفته غرب در دو سه قرن گذشته و در حال حاضر مدیون آنان است پرونده تبهکاری سازمان یافته هزار و چهار صد ساله این مافیای عمامه دار را برای طرح در دادگاه داوری ملی و در دادگاه داوری تاریخ در اختیار نسل سازنده ایران فردا گذارند تا اینبار با صدور حکم نهایی، برای همیشه به عمر این طولانی ترین مافیای تاریخ پایان داده شود، بی آنکه دیگر فرصتی برای تقیه و به دنبال آن تجدید سازمان، بدان داده شود.
کتاب «امپراتوری های اصول عقاید» نوشته «استوارت سیم» ترجمه «بهمنیار«
کوشش این کتاب این است که باورهای بدون چون و چرا بر فرهنگ جهانی چیره شده و کارآمدترین راه برای رویارویی با آن بکارگیری شک گرایی، روشن اندیشی و پیوسته پرسیدن و با دودلی کاویدن می باشد. تا هنگامی که در این راه پیش نرویم زندگی دموکراتیک ما از سوی خشک مغزان پخش کننده باورهای جزمی و بدون چون و چرا تهدید می شوند. در نظم کنونی جهان، ما در برابر گونه ای آرایش نظامی هستیم که میتوان آنرا امپراتوری های باور یا اعتقادات نامید. این امپراتوری ها، سازمان ها و گروهای چیره و سلطه گر با رهبرانی نیرومند و تمرین فرمانروایی بر مردم عادی، با نیرو و زمان فراوان و گسترده ای سرمایه گذاری نموده تا بتوانند فرمان دهند که انسان ها چگونه باید اندیشیده، مصرف کرده و رفتار کنند.
کتاب «چرا خدا وجود ندارد» نوشته «آرمین نوابی» ترجمه «کیانوش احمدی»
هدف این کتاب ارایه ضد استدلال هایی دقیق، مشخص و آسان فهم در مقابل استدلال های متداول وجود خدا است. قدر مسلم، اولین کاربرد دین توضیح پدیده های طبیعی ای بوده که بشر اولیه توانایی درک آنها را نداشته است. برای مثال رعد و برق و آتشفشان ها پدیده هایی طبیعی بوده اند که زمانی به خدا منصوب می شده اند. حال که پیشرفت های علمی چرایی و چگونگی این رخدادها را برای ما روشن ساختند، دیگر نیازی به وجود خدا برای توضیح آن ها نیست. همین موضوع در بسیاری از دیگر فرایندهای طبیعی نیز صادق است و هرچه متدهای علمی، مدلهای قابل تری را در توضیح و پیشگویی چنین پدیده هایی ارایه می دهند، از طرف دیگر توجیهات ماوراءالطبیعی بی ارزش تر می شوند. اگرچه هنوز چیزهایی در جهان وجود دارند که ما قادر به درک آنها نیستیم و شاید هرگز به طور کامل هم نشویم اما این دلیل نمی شود که برای راحتی خود توضیح بی اساسی را بیان کنیم. شاید بهتر است بگوییم که ایمان به خدا جواب نیست بلکه به شکلی دیگر، همان عبارت «من نمی دانم» است. علاوه بر این وجود خدا پرسش های بیشتری را به وجود می آورد تا اینکه آنها را پاسخ گوید.
کتاب «خدا احمق ها را دوست دارد» نوشته «مجید محمدی»
تاملاتی در چارچوب دین شناسی تحلیلی و انتقادی ادیان ادعا می کنند که خدایشان همه را دوست دارد، اما پندار، گفتار و کردار آنها نشان می دهد که برخی را بیش از همه دوست دارد و از برخی نیز دل خوشی ندارد. در این میان احمق ها جایگاه ویژه ای دارند. احمق ها به راحتی به سخنان رهبران دینی اعتماد می کنند، علم تجربی و عقل را برای سرراست نگاه داشتن ایمان به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل در می آورند و اخلاق را به مرخصی فرستاده و به جایش شریعت را می نشانند. آنها منتقدان را برای همیشه اخراج و از دین برگشتگان را حذف می کنند. احمق ها چند هزار سال است که باور می کنند چون با خرد نمی خواند، ادعاهای توخالی را مورد پرسش قرار نمی دهند، افسانه ها را به جای حقیقت می خرند، امور عادی و زمینی را مقدس می شمارند و در برابر سوار شدن قدرت بر اسب دین خود هلهله می کنند. آنها چشم خود را بر این واقعیت می بندند که دین و خدا و ایمان هم مخلوقات بشری و مشمول سموم و آفات آنها هستند. با این حال چرا خدا نباید عاشق احمق ها باشد؟
شمار ایرانیانی که آرزوی سرنگونی رژیم را دارند به دهها میلیون میرسد؛ از این عده، شمار آنهاییکه در این راه قدمی بر میدارند، قلمی میزنند و یا درمی (پول) میگذارند، به چند میلیون تقلیل میآبد؛ شمار ایرانیانی که رهایی مردم و نجات ایران را در آگاهی و شناخت شرایط میدانند همواره بسیار ناچیز بوده ولی خوشبختانه طی چند سال اخیر روز بروز افزایش یافته است. به جرات می توان ادعا کرد که امروز، هم میهنانی که به یک «انقلاب فرهنگی» باور دارند به چند صد هزار تن برسد! در اینجا روی سخن با این گروه از هم میهنان میباشد: چرا کشوری که تمدن بشریت را پایه ریزی کرد هچنین خوار و ضعیف است؟ چرا ملتی که فلسفه پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک یعنی اوج انسانیت را قرن ها پیش الگوی زندگی اش قرار داد، امروز در جهل و خرافات مذهب غوطه ور می باشد؟ چرا ملتی که اولین منشور حقوق بشر و تحمل دگراندیش را 2500 سال پیش پیاده کرد، امروز از تمامی این حقوق بی بهره است؟ کتاب “خداسالاری و درماندگی” تلاشی است در راستای این پرسش ها و کنکاشی است برای دستیابی به پاسخ های احتمالی؛ این کتاب برای تمام کسانی است که قادرند حقیقت را با تمام زشتی هایش ببینند؛ برای کسانی است که نمیخواهند با شعار تو خالی «هنر نزد ایرانیان است و بس» الکی خوش باشند؛ برای کسانی است که شجاعت پذیرفتن کاستی های فرهنگی مان را داشته باشند و برای کسانی است که هم به «پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک» الگوی زندگی اجدادمان افتخار میکنند و هم از جهل و خرافات مذهبی امروزمان آگاهند.
کتاب «فلسفه گردش ھستی در اشکال مرگ و زندگی به بیان علوم» نوشته «دکتر رضا آیرملو»
تعلیمات و تابوهای دینی معمولا چنان ترس و وحشتی از تصمیمات و مجازاتهای بی حساب و کتاب در دل توده های مسلمان ایجاد میکنند که بسیاری بدون آنکه کاری کرده و جرم خاصی مرتکب شده باشند، همیشه خود را مجرم و گناهکار فرض میکنند و همه عمرشان را برای رهایی از مجازات گناهانی که مرتکب نشده اند به دعا و نیایش و همچنین عجز و لابه صرف میکنند. اینان نه فقط نمیتوانند برای رد اتهام بی اساس گناهکاری شان دلیل و منطق بیاورند، بلکه حتی به خاطر ترس و بیچارگی ویژه ای که هر آن به وسیله دین سالاران دامن زده میشوند، قادر به ابراز هرگونه سوال و جواب هم نمیشوند. از طرح هرگونه سوال در زمینه های دینی و فلسفی دچار ترس و وحشت شده و هر سوالی را در گلوی خود خفه میسازند. بدین ترتیب، ترس از مجازات و انتقام الله خالق که به کرات از سوی نمایندگان این دین و حکومت هایش بازتولید و ممیزی میشوند، عمدتا به عنوان بستری برای دوری گزیدن از انگیزه طبیعی انسانها برای کند و کاو منطقی در حول و حوش مقولات فلسفی و دینی عمل میکند. این جریان اما فقط در محدوده مسایل دینی باقی نمیماند، بلکه هرگونه فکر و اندیشه جستجوگر در موضوعات اجتماعی و سیاسی مبتلا به مردم و جامعه را نیز در مغزهای توده های مسلمان منجمد میسازد و هر گونه فکر جستجوگر در جامعه اسلامزده را ممنوع، گناه و تابو مبدل میسازد.
کتاب «رساله درباره سه شیاد؛ موسی، مسیح، محمد» نوشته «پل هانری تیری، بارون دولباخ» ترجمه «حمید محوی»
ترسی که در انسان ها محرک و مولد اعتقاد به خدا بود دین را نیز به وجود آورد و سپس حضور فرشتگان ناپیدا به ذهنشان راه یافت و تصور کردند که این موجودات مسئول خوشبختی و یا بدبختی آنان هستند. با چنین تخیلاتی بود که از واقعیت عینی و خرد صرفنظر کردند و خدایانی را که زاییده توهماتشان بود مسئول سرنوشت خود پنداشتند. بذر دین به معنای ترس و امید در آرزومندی ها و اعتقادات متنوع نزد انسانها جوانه زد و به گسترش اعتقادات عجیب و غریب بیشماری انجامید که سبب الاسباب بسیاری از دردها و رنجها و بسیاری از انقلاب هایی است که در کشورها به وقوع می پیوندد. احترامات و درآمدهای کلانی که به روحانیت کلیسایی یا وزارتخانه های خدا اختصاص داده اند، بلند پروازی ها و خست مردان حیله گری را برانگیخته است که می دانند چگونه از ناآگاهی مردم سوء استفاده کنند و مردم به اندازه ای در دام آنان افتاده اند که روحانیت حیله گر خیلی ساده و راحت دروغهایشان را در دود عود می پیچند و حقیقت را به چشم حقارت می نگرند.
در این کتاب، جدالی سهمگین و در عین حال جذاب و بی مصالحه و سازش، بین انسان «میرا» و خدای «نامیرا» در میگیرد. گفتگوها و پرسش ها و پاسخ ها، آنچنان پربار و تجسم انگیز است که خواننده بی قرارانه در انتظار پایان محاکمه، فصل های کتاب را میخواند و حضور خود را در جمع فرزانگان و جدال نویسنده و خدا احساس میکند. نویسنده، عصیانگرانه در مقابل خدا می ایستد و اعتراض های خویش را درباره نقض های خلقت آدمی و پیری و دردها و سرانجام مرگ، ابراز میدارد و در مقابل، خدا با آرامش و پختگی چونان معلمی که می کوشد شاگرد خشمگین خویش را با برهان و دلیل آرام کند با وی برخورد می کند. در این پیکار اندیشه ها، شخصیت خدای افسانه ای هر لحظه واقع بینانه تر مطرح می شود.
کتاب «انگیزه زبونی، دیدگاهی تازه درباره اسلام» نوشته «سلطان ملک»
ملت ایران در طول تاریخ خود، پیوسته و پیوسته با فرمانروایانی خودکامه سروکار داشته است. فرمانروایانی که بر جان و مال و ناموس او مسلط بودند. در چنان محیطهایی مردم ایران برای حفظ خود از آسیب خودکامگان یا ناخواسته دست به چاپلوسی و تملق میزدند و یا دهانها را میبستند و در درون خود به داوری و اندیشیدن میپرداختند و رای نهایی را درون خود نگه داشته ولی این درونگرایی یک سود بزرگ داشت و آن این بود که مغز خود را به کار و فعالیت وامیداشتند و آنچه را که نمیتوانستند بگویند، در دادگاه مغز و اندیشه خود به داوری آزاد میگذاردند و رای این دادگاه را میپذیرفتند. اجتماع به ظاهر خاموش بود ولی در دادگاه مغز مردم، غوغایی از انتقادها و اعتراضها و پرخاشها موج میزد. در برار قتواهای ملاهای بی سواد ولی بی رحم و خودخواه هیچ اعتراضی بروز نمیکردو اوضاع به ظاهر آرام بود. همین آرامش به آخوند و ملا میدان میداد تا هر خرافه و یاوه و سخن پوچی که بر دهانشان می آمد بالای منبرها و در مدرسه های دینی بگویند. از خاموشی مردم استفاده کنند و بر حجم دروغ ها و سخنان بی پایه و روایات دروغ خود بیافزایند.
کتاب «فلسفه هستی و منشا خلقت» جلد دوم نوشته «استاد ممنوع القلم»
تجزیه و تحلیل «برهان حدوث» اسلامیان برای اثبات وجود الله خالق مورد ادعایشان
داده های رشته های مختلف علوم از آن جمله علوم انسانی و اجتماعی همه نشان میدهند که انسان هوشمند هموساپین نه مخلوق، بلکه خالق خدا و خدایان است و چگونه انسان تنها و گرفتار آمده در این جهان ناشناس نسبت به شرایط و نیازهای تاریخی و جغرافیایی اش، این موجود و موجودات ذهنی را به وجود آورده تا از تنهایی و بی کسی برهد، حمایت بجوید و به سؤالات فلسفی و نوع فلسفی اش پاسخی در خور بدهد. وی اما بعدا به علل مختلف به تبعیت نهادهای زمینی این خدایان و موجودات ساخته و پرداخته اش در آمده و گام به گام از فرماندهی خدایان ذهنی اش به بندگی شان فرو غلطیده است. البته ادیان مختلف با توضیحات افزوده شان سعی میکنند به خدای مورد ادعای شان لباسهای عامه پسندتری بپوشانند، ولی این توضیحات و تعاریف هرچه میخواهند باشند، هیچ تغییری در عدم صحت این ادعا به وجود نمی آورند. بدین معنی، وجود یک چنین هستی ناممکن، فارغ از هر توضیحی کماکان ناممکن است و تغییر دادن توضیحاتی در مورد شکل و شمایل یا توان و حوزه عملکردش این ناممکن را ممکن نمی سازد.
کتاب «شرح حال و زندگانی محمد» نوشته «شمیم الرشدیه»
تمام مسلمانان جهان مجبور هستند که خدای خود را عادل بدانند و حتی طفیل المومنین های شیعه به زور و بدون هیچ دلیل منطق قابل قبولی عدل خدا را جزو اصول دین قرار داده اند. در سرتاسر دوران اسلام همواره به علت ترس از مرگ هیچکس را زهره ی آن نبوده و نیست که کوچکترین مطلبی در تردید از عدالت خداوند بر زبان جاری سازد زیرا بلافاصله حکم تکفیرش از طرف یک انگل اجتماع صادر میشده و به عنوان کافر واجب القتل تلقی میگردیده است. مطالعه تاریخ زندگانی محمد برای هیچکس هیچ تردیدی باقی نخواهد گذاشت که در وجود او اثری از شفقت و رحم و مروت وجود نداشته است.
کتاب «فلسفه هستی و منشا خلقت» جلد اول نوشته «استاد ممنوع القلم»
مقابله دین، علم و فلسفه
خداباوران عموما ادعا می کنند که با ایمان به وجود خدا، الله یا الهه هایی که به باور آنان، خالق «هستی» است، بسیاری از مقولات فلسفی خود به خود توضیح داده می شوند. آنان از همین رو به بحث های عمیق در مورد ماهیت و چگونگی پیدایش هستی و خلقت نیازی نمی بینند. ادعای اینان اما بطور منطقی تحقق نمی یابد چرا که با پذیرش ادعای خلقت هستی از سوی یک یا چند خدای خالق، نه تنها سوالات ناظر بر ماهیت و چگونگی پیدایش هستی منتفی نمی شوند، بلکه فقط جا عوض می کنند. بدین معنی که سوالات ناظر بر هویت و پیدایش هستی، بدون آنکه پاسخی دریافت بدارند به سوالات ناظر بر هویت و پیدایش خدای مورد ادعا تغییر یافته و تبدیل میشوند. بجای سوال «هستی چیست و چه ماهیتی دارد»، این سوال مطرح میشود که اگر خدای مورد ادعا، هم «هستی» و هم «خالق هستی» است، پس «خود این الاه چیست، کیست و چه ماهیتی دارد؟» هستی اش از کجا آمده و پدیدار شده است؟ هویت وجودش چگونه شکل گرفته و اساسا گردش تحولاتش از نیستی به هستی و از هستی به آفرینش هستی چگونه پیش رفته است؟ بدین ترتیب حتی با پذیرش ادعای خداباوران، سوالات فلسفی ناظر بر ماهیت و منشا «هستی و خلقت» کماکان باقی می مانند و برای توضیح خود نیز بحث های علمی و فلسفی وسیع و پیچیده ای را به دنبال می آورند.
کتاب «ناگفته هایی از مکتب شیعه» نوشته «عبدالحسین حسینی»
از زمان شکل گیری نظام ولایت آخوندی و پیاده کردن نظریه مخوف و وهمی ولایت فقیه، عملا کثیری از مردم ایران از صحنه سیاست کنار زده شدند و هر کدام با نام مشخص، منسوب به گروهی شدند که رژیم، آن ملت را خودی نمیدانست و جمع کثیری از آنها را اعدام کرد و یا در جریان قتل های زنجیره ای ترور شدند. آنان با استفاده از شیعه گری و آیات و روایات، سالیان است که بر مردم میتازند و اموال آنان را به غارت میبرند. حتی کسانی که خارج از کشور بودند از مصیبت رژیم ایران بی امان نبودند. در این میان رژیم به هرکسی که مخالف خودش فکر میکرد رحم نمیکرد. کشتارهای بی حد و مرزی که در سطح جهان و هرج و مرجی که راه انداخته اند ریشه در تفکر شیعه گری دارند. برای مشخص شدن تفکر تکفیری آنها کافی است سری به روایات آنها در کتاب الکافی بزنیم. باید دانست که تفکر انتحار و کشتار چه جایگاهی در اسلام و بویژه در شیعه دارد. حکومت کنونی شیعه برگرفته از افسانه هایی است که کلینی و مجلسی در کتب خود آورده اند و در واقع میشود گفت که تشکل شیعه ابتدای کار نیز به هدف حکومت داری شکل گرفت و این چیزی غیر قابل انکار است.