کتاب «مکتوبات» نوشته «میرزا فتحعلی آخوندزاده» به کوشش و مقدمه «بهرام چوبینه»
دین و ایمان با علم و حکمت متناقضند که هرگز در یک ذات جمع نمی توانند شد. اگر آدم دین و ایمان داشته باشد، عالم و حکیم شمرده نمی شود و اگر علم و حکمت داشته باشد، دین دار و مؤمن نخواهد بود. اگر به حرف اولیای اسلام گوش بدهیم باید لامحاله از انوار علوم و تمدن محروم بشویم چنان که هستیم. تا امروز ترجیح ما به حرف اولیای دین بوده است و به خاطر دین و ایمان از هجرت تا امروز مرتکب چه نوع امور شنیع شده ایم که ذکر آنها وحشت افزا است از قبیل سوختن کتابخانه های علوم که از ملل تربیت یافته مانده بود، ریختن خون ها و امثال ذلک و دین و ایمان خود را نگاه داشته ایم با شرکت بربریت و وحشیت و جهالت که نتیجه دین و ایمان است و اگر بعد از این نیز همین ترجیح باقی باشد، حالت ما هرگز تغییر نخواهد یافت و ترقی برای ما در دنیا از ممتنعات است و حسن اخلاق برای محال است.
دانلود کتاب «مکتوبات» نوشته «میرزا فتحعلی آخوندزاده» به کوشش و مقدمه «بهرام چوبینه»
Filed under: میرزا فتحعلی آخوندزاده، بهرام چوبینه | Tagged: میرزا فتحعلی آخوندزاده، مکتوبات، مذهب، مسلمان، نقد قرآن، نقد اسلام، نقد دین، کتاب ممنوعه، آخوند، ایمان، ایران، اسلام، اسلام راستین، اسلام رحمانی، بهرام چوبینه، تاریخ ایران، جنگ، خرافات، دین، دانلود |
این نسخه اصل کتاب مکتوبات نیست بلکه معرفی احوال و افکار میرزا فتحعلی آخوندزاده است که توسط بهرام چوبینه انجام شده
لایکلایک
از سايت بسيار جالب و سودمندتون، و همچنين زحمات بسيار زيادي كه كشيديد، خيلي ممنون هستم.
لطفتون مستدام.
لایکلایک
سلام عرض ادب
کوروش هستم از بلاگ خانه ی رایمند
ممنوعه ی عزیز بزرگوارانی به مانند شما لیاقتی بیش از این را دارند لیاقتی که کلمات از
جمع در جمله ای برای تحسین این همه خوبی عاجزند
شبهایت به شادی روزهایت در پناه آزادی
لایکلایک
دوست من سلام و عرض ادب
کوروش هستم از بلاگ خانه ی رایمند
این سروده از اشو را فقط و به وجود پر از عشقت تقدیم می کنم
شبهایت به شادی روزهایت در پناه آزادی
عشق آزادت می کند
هر چه بیشتر عشق بورزی
آزاد تر می شوی
سرانجام به آزادی غبطه برانگیز ابرها می رسی
ابرها مطلقا آزادند
ابرها شکلی معین و ثابت ندارند .
ابرها مدام در تغییراند
ابرها قابل پیش بینی نیستند
در یک لحظه به شکل فیل در می آیند
در لحظه ای دیگر شبیه ببراند
هیچ کس نمی تواند شکل بعدی ابرها را حدس بزند
در یک لحظه به سمت شرق می روند
در لحظه ای بعد سمت غرب
ابرها پایبند چیزی نیستند آنها تعلق ندارند
عشق نیز اینگونه است
عشق پایبند نیست
چنگ نینداخته است
در بند تملک نیست
عشق شناور است
مانند ابرها در آبی بیکرانه ی آزادی
این جاست که لب ندارد توانایی سخن گفتن از آن .
لایکلایک
درود بر شما
من وبلاگم رو تازه راه انداختم. اگر با تبادل لینک موافق بودید مرا با نام ((حقایق)) لینک کنید و اطلاع دهید تا من هم شما بزرگوار را لینک کنم.
بدرود
لایکلایک