کتاب «ستیز و مدارا، ضد حکومت اسلامی» نوشته «رامین کامران»
انقلاب سال 1357 ایران، صرفنظر از خواست ها و خیال های گوناگون بازیگران پرشمار آن، در عمل انقلابی عوامی – مذهبی شد که رهبر پرستی جزء جدایی ناپذیر آن بود. در پی این انقلاب نظام سیاسی – مذهبی تام گرا و عوام گرا و تجدد ستیزی در ایران روی کار آمد که طرفداران و اعضایش به خود آن و رهبرش مهر تقدس زدند. وضعیت حاصل از برقراری حکومت مذهبی در ایران معضل تاریخی بزرگی است که ایرانیان درگیرش هستند و باید خود برای آن چاره ای بنهند.
دانلود کتاب «ستیز و مدارا، ضد حکومت اسلامی» نوشته «رامین کامران»
Filed under: رامین کامران | Tagged: قرآن، مذهب، نقد قرآن، نقد اسلام، نقد دین، کتاب ممنوعه، آخوند، انقلاب 57، انقلاب اسلامی، ایران، اسلام، اسلام راستین، اسلام رحمانی، بهمن 57، تاریخ ایران، تازینامه، حکومت مذهبی، حکومت اسلامی، حکومت دینی، خمینی، دیکتاتوری مذهبی، دیکتاتوری دینی، دانلود، روح الله خمینی، روحانیت، رامین کامران، ستیز و مدارا، ستیز و مدارا ضد حکومت اسلامی، شیعه |
با تشکر. تقاضای من اینه که سایتتون رو گسترش دهید و کتابهای فلاسفه بزرگ مانند:دکارت ،کانت،مارکس و… در سایتتون قرار بدید
لایکلایک
با تشکر از آقای رامین کامران من برنامه های شما را در صدای امریکا دیده و از قدرت بیان شما نهایت لذت را برده ام بخصوص زمانی که از این اسلام دروغین صحبت می کنید و خیلی دوست داشتم مناظره شما و آقای مهاجرانی را می دیدم .اما ما مشکل دسترسی به کتابهای شمارا در ایران داریم. لطفا در صورت امکان راهی به ما نشان دهید
لایکلایک
سلام دوست من ممنوعه وقت به خیر خسته نباشی
مزاحم همیشگی خانه ی رایمند
واقعا از مطالب کتاب فوق دارم نهایت استفاده را می برم درو بر شما دوست نازنین و در انتها این شعر تقدیم به دوستی ما و شما
نشانی ؟ (خانه دوست کجاست؟)
در فلق بودم که پرسید سوار ؛ آسمان مکثی کرد .
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت : نرسیده به درخت ؛ کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است .
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ؛ سر به در می آرد ؛ پس به سمت گل تنهایی می پیچی ؛ دو قدم مانده به گل ؛ پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد .
در صمیمیت سیال فضا ؛ خش خش می شنوی :
کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا ؛ جوجه بردارد از لانه نور و از می پرسی .
( خانه دوست کجاست ).
*روانشاد سهراب سپهری*
لایکلایک